تفسیر ادبی عرفانی بسم الله الرّحمن الرّحیم (84)
سوره 84 : انشقـــاق
جمــال کبــریــا
مؤمنان درگفتار این نام دو گروهنـد:
گروهی را نظر بر جمال و لطف و کرم آمد بنازیدند،
قومی را نظر بر جمـال کبـریــا آمد بنالیدند،
نازیدن آنان بر امیـد وصــــــال
و نالیــدن اینـان از بیـم فصــــال(1)
ای مسکین که نام او میشنوی؛
نه از جلال او خبر داری و نه از جمال او اثـر شناسی !
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
و حق تعـالی با تو می گوید:
آغاز کارها بنام من کن تا من فردا انجام کارها به کام تو کنـم،
نامی که مونس دل غریبان است و پشت و پناه عاصیـان،
نامی که دل عارفان را به جوش آرد
و زبان گناهکاران را به فریاد و خروش،
نامی که هرکه آنرا عزیـز دارد در دو جهـان عزیز شود.
*******************
بشـرحافی در راهی می رفت، (2)
کاغذ پاره ای یافت که برآن نام خدا نوشته بود،
آن را برگرفت و به بوی خوش خوشبو کرد،
همان شب درخواب دید که اورا گفتنــد:
تو نام ما را خوشبوکردی ما نیز نام تو را درجهان خوشبو کردیم.
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
هـرسوی نظرکرد تو را فاش توان دید هـر کار که آغاز شود نــام تو را دید
پروانه و شمع و گل و بلبـل مه و خورشید آشفتـه و مهجــور ز روی تو توان دید
ای تیـرغمـت را دل عشّــاق نشانه!
------------------------------------
(1) فصــــــال : جـدائی ، از شیر بازگرفتن کودک را نیز فصال گویند
(2) بشـرحافی : یکی از عرفا بوده ( حافی یعنی پابرهنه) و اینکه او بدین لقب شهرت یافته بدین علت است که : روزی امام کاظم (ع) از کوچه ای می گذشتند ، از خانه ای صدای موسیقی بلند بود ، خدمتکار خانه برای انجام کاری از خانه بیرون آمده بود ، امام (ع) از خدمتکار پرسیدند صاحب این خانه بنده است یا آزاد! خدمتکار پاسخ داد نه آقا ایشان بنده نیستند آزادند!!! امام (ع) فرمودند : آزاد است که از خانه اش چنین صداهایی بلند است ! خدمتکار که به خانه برگشت صاحب خانه از او علت تأخیرش را پرسید و او جریان را تعریف کرد، صاحب خانه که نامش بُشـر بود به محض شنیدن این جمله ( آزاد است که از خانه اش چنین صداهایی بلند است ) به خود آمد و با عجله و بدون این که کفش بپوشد از خانه خارج و بدنبال امام (ع) رفت تا به حضور امام (ع) رسید و توبه کرد . گویند بشر بعد از آن جریان از عبّاد و زهّاد زمان خویش شد و تا زنده بود کفش نپوشید و به بُشر حافی ( بشر پابرهنه ) معروف شد
موضوع :